- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
گروه بین الملل-ظهر جمعه 13 اسفند، انفجار یک عامل انتحاری در مسجد جامع شیعیان شهر پیشاور پاکستان، بسیاری از شیعیان را به خاک و خون کشید. شمار شهدای این حمله تروریستی از 57 نفر گذشت و تعداد زخمیها نیز ۱۹۰ نفر اعلام شده که حال برخی از آنان وخیم گزارش شده است. آن گونه که رسانههای پاکستانی نوشتند، دو تروریست در حمله انتحاری در حین اقامه نماز جمعه در مسجد جامعه شیعیان در منطقه «کوچه رسالدار» نقش داشتند. به گفته نیروهای پلیس، ابتدا چند تروریست تلاش میکنند حلقه محافظتی پلیس جلوی در ورودی مسجد را بشکنند اما با مقاومت نیروهای امنیتی مواجه می شوند و درگیری آغاز میشود. با این حال یکی از تروریستها موفق میشود وارد مسجد شود و جلیقه انفجاری خود را منفجر کند. شاهدان عینی میگویند این تروریست جلیقه خود را درست کنار منبر مسجد منفجر کرده است. حمله مرگبار به نمازگزاران شیعه در پیشاور محکومیت سراسری را در پاکستان درپی داشته و نخست وزیر این کشور نیز طی پیامی با ابراز همدردی با خانواده قربانیان از وزیر کشور پاکستان خواست تحقیقات سریع برای شناسایی عوامل دخیل در این حمله را آغاز کند. مقامات سیاسی پاکستان، روسای احزاب و شخصیتهای مذهبی نیز طی پیامهایی حمله تروریستی به مسجد شیعیان پیشاور را به شدت محکوم کردند. حجت الاسلام والمسلمین «ناصر عباس جعفری» دبیرکل حزب مجلس وحدت مسلمین از احزاب پیشروی شیعیان پاکستان طی پیامی حمله تروریستی به مسجد شیعیان پیشاور را محکوم کرد و خواستار برخورد دولت و نهادهای امنیتی با عوامل این حمله شد. دربخشی از بیانیه دفتر آیت ا... العظمی سیستانی نیز آمده است: حوزه علمیه نجف اشرف و مرجعیت اعلای شیعه با محکوم نمودن این جنایت هولناک که وحدت مسلمانان را نشانه رفته است، از دولت محترم پاکستان موکدا می خواهد در جهت حمایت از مردم بی پناه -به ویژه اقلیتهای مذهبی- در مقابل ظلم و جنایت گروههای تروریستی چاره اندیشی نموده و اقدامات پیشگیرانه و لازم را در نظر بگیرد و اجازه ندهد اجتماعات دینی آنان مورد حملات خشونت بار و وحشیانه گروههای افراطی و سنگدل واقع شود. «سعید خطیب زاده» سخنگوی وزارت امور خارجه جمهوری اسلامی ایران نیز، حمله تروریستی به مسجد کوچه رسالدار شهر پیشاور پاکستان را با هدف تفرقه افکنی بین مسلمانان دانست و آن را به شدت محکوم کرد. خطیبزاده ضمن تسلیت به بازماندگان این حمله ناجوانمردانه و آرزوی شفای عاجل برای مجروحان اظهار امیدواری کرد: دولت و مقامات امنیتی پاکستان با اتخاذ تدابیر لازم و اقدامات قاطع مانع از فعالیتهای جنایتکارانه تروریستها بشوند. هنوز هیچ گروهی مسئولیت این انفجار را برعهده نگرفته با این حال به نظر میرسد گروهک تروریستی داعش یا گروههای تکفیری و افراطی پاکستان همانند تحریک طالبان مسئول این حمله مرگبار باشند. گفتنی است که شیعیان در پاکستان همواره هدف حملات تروریستی و کشتار گروههای افراطی و تکفیری قرار دارند و به دلیل تامین نشدن امنیت خود نیز همیشه از حکومت مرکزی این کشور انتقاد می کنند. همزمان کاربری نوشت: پاکستان شاید ایرانی ترین همسایه کشور چه از نظر تاریخی و چه از نظر فرهنگی است؛ امروز انفجار بمب در مسجد شیعیان در پیشاور حدود 60 شهید را به جا گذاشت... چند نفر امشب برای این پاکستانی ها در جلوی سفارت شمع روشن می کنند؟! ظاهرا اتفاق خاصی نیست چون نه چشم آبی داشتند، نه موی بور!
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
رعیت نواز- برخلاف خلیج فارس و آبهای آزاد جنوب که چندین جزیره کوچک و بزرگ مشهور دارد، در شمال کشور تنها یک جزیره ایرانی وجود دارد که آن هم ظاهرش با جزیرههایی که در ذهن داریم فرسنگها فاصله دارد. جزیره ای منحصر به فرد، بکر، با ظرفیتهای طبیعی و گردشگری فراوان، خالی از سکنه و متروک که در سال 54 به عنوان یکی از نخستین مناطق زیست کره زمین معرفی شده و به ثبت رسیده است؛ اما این روزها سفر رئیس جمهور به این جزیره و دستور ویژه برای اجرای طرح گردشگری در این جزیره، باعث شده موضوع تبدیل آشوراده به مرکز گردشگری، دوباره داغ شود؛ البته باید دید با توجه به سابقه ای که از پنج دولت قبلی وجود دارد، آیا این جزیره به مرکزی برای طبیعت گردی و گردشگری تبدیل می شود یا خیر؟ در این گزارش در کنار بررسی سابقه 20 ساله تبدیل آشوراده به منطقه گردشگری و نظر موافقان و مخالفان این طرح، از تاریخچه و اهمیت این جزیره نوشته ایم که خواندنش خالی از لطف نیست.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
میگویند هر آدمی قهرمان داستان زندگی خودش است. زندگیکردن هم آنقدر سخت و رنجها در آن بیشمار است که خود فعل زندگیکردن برای قهرمان شدن کافی است. حالا فرض کنید در این بازی نابرابر و سخت، منظورم همان زندگی است، «توانیاب» هم باشید. همه ما شعار «معلولیت، محدودیت نیست» را بارها شنیدهایم. شاید هم بارها در تصوراتمان برای لحظهای هم که شده درنگی کرده و خودمان را جای این افراد قرار دادهایم. شاید دفعات بیشماری هم پیش آمده باشد که با تصویر قهرمان پاراالمپیک یا فردی که در گوشهای از جهان، فارغ از جنسیت و ملیت با ناتوانیاش، کار خارقالعادهای کرده؛ اشک ریخته و همتش را تحسین کرده باشیم. جدا از بحث احساسی، به نظر نباید موفقیتهای این افراد در کنار ستایش شدنشان، ما را از مشکلات ریز و درشت این افراد بیخبر سازد. به همین دلیل به سراغ یکی از قهرمانهای اطرافمان یعنی «صبا نوروزی» کارگر نمونه سال 97 رفتیم تا پای صحبتهایش از افتخارات و دستاوردهایش تا مشکلات و گلایههایش بنشینیم. معلولیت دو دست و یک پا مانع خانم نوروزی نشد تا دست از آرزوها و اهدافش بکشد. او حالا علاوه بر حضور در دنیای تکواندو، تحصیلاتش را هم ادامه داده، مدیر یک مجموعه IT است و هنوز چیزهای زیادی در ذهنش دارد که برای دستیابی به آنها، دست از تلاش نخواهد کشید. او در پرونده امروز زندگیسلام به ما از مسیری میگوید که میتواند برای همه الهامبخش باشد، هرچند پر است از فرازونشیبها، لحظههای شیرین و تلخ، شادی و غم و ... .
معلولیت 2دستم، مادرزادی بود اما پایم در بدو تولد
«صبا نوروزی»، 37 ساله از قزوین، دانش آموخته کارشناسی ارشد معماری سیستمهای کامپیوتری است. او در خصوص محدودیت جسمانی اش در ابتدا به ما میگوید: «معلولیت یا محدودیت من مادرزادی است و خودم هیچ دخالتی در این واقعه نداشتم. بنابر تحقیقی هم که برای عاملیت معلولیتم کردم، متوجه شدم این اصلا ربطی به ژنتیک ندارد و مادر من هیچگونه قرصی در دوران بارداری استفاده نکرده است که عامل یا زمینهساز این اتفاق برای دستهایم شده باشد. البته معلولیت پای من مربوط به بدو تولد است که متاسفانه قابله بهطور اصولی و مناسب عمل نکرده و بدین شکل پای من به مشکل خورده است. بعد هم که به تدریج اینطور جوش خورده و نابههنجار رشد کرده است. خانواده من هم متوجه این اتفاق نشدند تا این که سالها بعد که من شروع به راه رفتن میکنم، متوجه این ماجرا میشوند که هم یک مقدار دیر بوده و هم این که پدر من چون یک کارگر ساده بود؛ توان پرداخت هزینههای عمل را نداشت و تا الان هم من برای درمان پایم کاری نکردهام و همچنان مشکل دارم.»
مهربانی مردم را به حساب ترحم نمیگذارم
خانم نوروزی که هم اکنون مدیر IT مجموعه «ایرانیان توانای قزوین» است، درباره واکنش مردم و خانوادهاش به محدودیتهایی که در دو دست و یک پا دارد با اینکه حضور فعال و پررنگی در جامعه دارد، میگوید: «من درخانوادهای کاملا معمولی ولی دوستداشتنی بزرگ شدم. همه اعضای خانوادهام و فامیل به خصوص خانواده پدری که با آنها زندگی میکردم مثل عمهها، مادربزرگ و پدربزرگم و ... خیلی به من علاقه داشتند. پس من اصلا این تفاوتها را حس نکردم تا این که وارد جامعه شدم. نگاههای اول یک مقدار اذیتکننده بود، به خصوص وقتی کسی من را میدید و به بغل دستیاش میگفت خدا را شکر. یا این که والدی به فرزندش میگفت ببین، این بچه با این همه زیبایی چرا اینطوری است؟ اما خوشبختانه الان در جایگاهی هستم که واکنش مردم به معلولیت عوض شده و دیگر حتی بچهها خیلی باهوشتر و محترمتر حرف میزنند و دیگر خبری از آن مسخرهکردنهای گذشته نیست. در کل من خودم را از مردم جدا نمیگیرم که بگویم من معلول و ناتوان هستم و آن افراد تندرست و سالم. همیشه رابطه خوبی با مردم داشتم، چه در فضایمجازی و چه در واقعیت. به عنوان مثال همین شرکتی که در آن مشغول کار هستم با این که بیشتر افراد عضو این شرکت از معلولان هستند اما در بخش من یعنی IT تمام همکارانم تندرست و سالم هستند و من هم رابطه خوب و دوستانهای با آن ها دارم. حالا نمیدانم این به دلیل شخصیت و رفتارهای من است یا این که آنها افراد خوبی هستند و برخورد مناسبی دارند. خلاصه آن که من مشکلی نداشتم و برخلاف بقیه معلولهایی که میگویند نمیتوانیم ارتباط بگیریم یا دیگران به ما نگاه ترحمآمیز دارند، البته من در کشورهای دیگر زندگی نکردم، اما احساس میکنم ایرانیها مردمان خونگرم، دلسوز و مهربانی هستند و ما نباید این مهربانی را به حساب ترحم بگذاریم. من هم هیچ واکنش بدی به این مهربانی ندارم. مدتی پیش که خیلی برف بود و من لیز میخوردم، شهروندی از من پرسید خانم دستتان را بگیرم؟ و من گفتم بله لطفا. و اصلا واکنش بد یا ترحمانگیزی از این فرد در قبال انجام این کار ندیدم.»
علاوه بر داور بودن، دان 1 و 2 و کمربند مشکی کاراته دارم
«من تقریبا یک سال است که شروع به نقاشی کشیدن کردم چون یک دفعه احساس کردم بدن من پر از انرژی منفی شده و باید یک جور خودم را تخلیه کنم». شاید تصور اینکه خانم نوروزی با این محدودیت ها، سراغ دنیای ورزش و هنر رفته باشد، سخت و دور از انتظار باشد اما او در این گفتوگو از سرگرمیهایش که با ورزش و هنر گره خورده است هم میگوید: «چند وقت پیش شروع کردم به خط خطی کردن و کشیدن خطهای سیاه روی ورقههای کاغذ و طرح زدن برای خالی کردن انرژی منفی خودم. این خارج از اوقاتفراغت من است و هنگامی که فشار مشکلات بیرونی و کار و خانواده پیش میآید، من دست به این کار میزنم. اما دو سال است که ورزش کاراته را شروع کردم. یادم هست که مربی، با آشنایی من از طریق ویدئو با فردی از کشور چین که حتی محدودیتهای شدیدتری از من هم دارد،مرا تشویق به انجام این رشته ورزشی کرد. این شد که من هم شروع به تمرین کردم و رفتهرفته متوجه شدم ورزش خیلی خوبی است و شعارهای آن با روحیه من هم سازگار است. شاید باورش برایتان سخت باشد اما همین الان که من دارم با شما حرف میزنم، دان 1 و 2 و کمربند مشکی این رشته را دارم. همین امروز هم دفترچه داوری من در سطحC آسیا که تازه امتحان داده بودم، به دست من رسید و در آن پذیرفته شدم. در کل باید این نکته را بگویم ورزش من به صورت حرفهای است ولی نقاشی کردن و سفر رفتن که از کارهای بسیار مورد علاقه من در اوقاتفراغت است، برای سرگرمی و خوبشدن حالم است.»
پشیمانی خواستگارها بعد از اطلاع از شرایط من اذیتم میکرد
هرچند انگار خاطرههای بد، زیاد در ذهن خانم نوروزی نمیماند اما او درباره رفتار و تجربههای ناراحتکننده زندگیاش در تعامل با دیگران میگوید: «هنوز هم در گوشهای از ذهنم مسخرهکردنهای پسرهای همسایه هست. یا مثلا من در فضای مجازی اوایل عکس زیادی از خودم بازنشر نمیکردم و عکسهای من صرفا از صورت بود. از طرفی هم من زیاد اهل چت در فضای مجازی نیستم؛ اما یادم هست که آقایانی که به من برای آشنایی، خواستگاری و ... دایرکت میدادند وقتی از شرایط من باخبر میشدند، رفتارشان تغییر میکرد یا ابراز پشیمانی میکردند که من از این نوع نگاه خوشم نمیآید که چرا مثلا یک نفر برای انتخاب همسرآینده یک سری معیارهایی را در نظر بگیرد که دخترهایی با معلولیت جسمی مظلوم واقع و کنار گذاشته شوند. من این حرف را برای خودم نمیزنم چون من فردی نیستم که علاقه مند به تشکیل خانواده باشم اما وقتی میبینم دخترهایی که مریضی جسمی دارند کنار گذاشته می شوند و بدون شریک زندگی هستند، آن هم فقط به دلیل یک نقص کوچک در دست، پا یا هنگام راه رفتن، واقعا اذیت میشوم. من نمیدانم این فرهنگ غلط تا کی و چطور و به دست چه کسی قرار است درست شود؟»
توسط رئیسجمهور تقدیر شدم
افتخارات این بانوی پرتلاش بهراحتی به دست نیامده و او روز و شب تلاش کرده تا به این جا رسیده است. خانم نوروزی در بخش دیگری از صحبتهایش از موفقیت و تقدیر شدن در حیطه کارگری و کارIT گفت و ادامه داد: «روز کارگر یک مراسم سالانه برای تقدیر از کارگرهای نمونه و موفق کشور برگزار میشود. قبل از این روز، تعدادی از کارگرها توسط یک سنجش سالانه و از طریق فرمهایی که به شرکتها و ادارات فرستاده میشود، انتخاب میشوند. من در آن زمان که در کانون کار میکردم با وجود این که سمت کارشناس را داشتم، پایه حقوقی من براساس تامیناجتماعی یعنی با حقوق کارگری بود. البته الان مفهوم کارگر عوض شده و دیگر صرفا به فرد بیسواد یا بیتخصص اطلاق نمیشود و به کسی می گویند که در یک اداره یا شرکت کار میکند و تاثیرگذار هم هست. خلاصه در آن عیارسنجی و در سال 97 که من انتخاب شدم، رئیس سازمان بهزیستی معاون وزیر کار هم بود و تصمیم بر این شد تا از کارگرهای دارای محدودیت هم حمایت شود. من هم جزو این معلولین کارگر بودم. در سال 97 به عنوان کارگر نمونه انتخاب و از سوی آقای ربیعی و آقای روحانی، رئیس جمهور وقت کشور تقدیر شدم. همان سال هم به همراه 21 نفر دیگر به دیدار مقام معظمرهبری در دفتر ایشان رفتیم که در این دیدار وزیر از دستاوردهای دولت در زمینه کار و کارگری و مشکلات کارگران گفتند و در انتها هم ایشان ضمن تقدیر و تبریک، برای ما به سخنرانی پرداختند.»
اگر میدانستم قرار است هزینهها را ندهند، قید تحصیل را میزدم
در بخش پایانی این گفتوگو، خانم نوروزی به گلایه از سازمان بهزیستی و دانشگاهآزاد می پردازد و میگوید: «میدانم چاپ نمیکنید اما باید بگویم من یک گلایه از سازمان بهزیستی دارم که فقط مربوط به شخص من هم نیست و خیلی از توان یاب ها به آن انتقاد دارند؛ آن هم این است که این سازمان یک قرارداد با دانشگاه آزاد منعقد کرده است مبنی بر این که هزینه این اشخاص را پرداخت کند و این یعنی هزینه تحصیل برای افرادی مثل ما رایگان است. اما دقیقا از زمانی که من دانشجو شدم این قرارداد لغو شده است یا انجام نمیشود. یک بار هم به ما گفتند شما پرداخت کنید، فاکتور بیاورید بهزیستی تا این سازمان پرداخت کند. من الان حدود دو سال است که دانشجو هستم و ریالی بهزیستی به من کمک نکرده، در حالی که ناتوانی من از نوع شدید هم بوده است. این پرداخت نکردن، مشکلات خیلی زیادی برای من به ارمغان آورده چرا که اگر من میدانستم شرایط بدینگونه است و قرار نیست هزینههای من پرداخت شود، قید تحصیل در این مقطع با توجه به هزینههای زیاد دانشگاه آزاد در مقطع کارشناسیارشد را میزدم. من آن زمان هم یعنی قبل از ادامه تحصیل برای ارشد شاغل بودم و با امید پرداخت هزینهها وارد این مقطع شدم و این باعث شد که این روزها، مدام در حال پرداخت قسط و قرضهایم باشم. گلایهام این است که اگر قرار بود فقط حرفش را بزنند، چرا تصویب کردند؟ یک مورد هم در تهیه تجهیزات توانبخشی است. محصولات شرکتهای خصوصی که هزینهشان بسیار بالا و متفاوت است. شرکتهای دولتی هم مانند هلال احمر کیفیت پایینی برای پروتز دارند که بارها شکسته است و این یعنی یا باید همهاش آن را تعمیر کنم و بابت این ماجرا هزینه بدهم یا یک پروتز جدید بخرم که باز هم هزینه زیادی برای من دربر خواهد داشت. برای پرداخت هم که باید فاکتور بگیرم و ببرم بهزیستی تا بعد از دو سال یک درصدی را به من برگردانند. الان من هم به پروتز پا و هم دست نیازمندم. مثلا پروتز پا در شرکت دولتی که مقداری ارزانتر است، همان قدر هم بیکیفیتتر است. این پروتز بارها شکسته است و من خانهنشین شدم. همانطور که میدانید خانه نشین شدن من یعنی کار نکردن من و هزاران مشکل دیگر و من نمیدانم کی میخواهد دولت یا بهزیستی به داد ما برسد؟»
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
خشم یکی از هیجانهای شدید انسان است که بعد از ترس، تقریبا بیشتر مطالعات را در زمینه هیجانات به خود اختصاص داده است. به تازگی، «ایلین برلین» اولین مدیر برنامه «تام کروز» در گفتوگویی که با روزنامه دیلی میل داشته، دست به افشاگری زده و ادعا کرده است که این بازیگر خلق و خوی بسیار بدی دارد تا جایی که یک بار وقتی ناراحت بوده، یک آلبوم عکس به سمتش پرتاب کرد. او همچنین گفته: «تامی خلقوخوی وحشتناکی داشت. دمدمی مزاج بود و با یک حرکت کوچک عصبانی میشد. انگار چیزی درونش به آرامی در حال سوختن بود، میجوشید و بعد یکدفعه منفجر میشد. من این را ناشی از احساس ناامنیاش میدانم.» در ادامه و بر اساس همین اطلاعات محدود، نکاتی درباره شخصیت این ستاره هالیوودی مطرح خواهیم کرد.
خشم؛ روشی برای حل اضطراب
سالیوان، خشم را یکی از روشهای حل اضطراب میداند که هدفش تخریب، نابودی یا عقب زدن منبع اضطراب است. این اضطراب میتواند طیف گستردهای را فراگیرد. درباره شخصیت مشهوری چون تام کروز هم احتمالا بروز خشم از یک احساس ناامنی(که میتواند به کودکی یا الگوی تعاملی با والدین برگردد) یا اضطراب مربوط به ناکامی ریشه میگیرد. اگرچه خشم یک هیجان طبیعی است اما به ژنتیک افراد و هم پرورش و الگوهای فرهنگی برمیگردد. اگرچه ما در این خصوص اطلاعی درباره تام کروز نداریم اما به طور کلی ما خشم را یاد میگیریم. در مسیر رشدی، ما به طور ناخودآگاه گرایش به انتقامجویی در برابر موضوعات ناکامکننده یا اهانتی را که به ما شده است میآموزیم.
بغرنجتر شدن خشم با چاشنی کنترلکنندگی
ماجرای بروز هیجان خشم زمانی بغرنجتر میشود که با کنترلکنندگی همراه باشد! شخصیت کنترل کننده شخصیتی است که از جهان و هر چه در آن است توقع دارد آنطور که او میخواهد رفتار کند؛ مهم نیست که چقدر در این کار موفق میشود، مهم این است که او این توقع را دارد. این فرد همانی است که به راحتی به خود اجازه میدهد که آزادی و اختیار دیگران را نقض و رفتار آنها را کنترل کند. اغلب رد پای این افراد را در همه جا میتوانیم ببینیم. در افراد کنترل گر، دیکتاتوری هم به وضوح دیده میشود، آنها دیگران را کنترل میکنند، توقع دارند همه در چارچوب آن ها قدم بردارند و اگر این اتفاق نیفتد دیگران را احمق، سهل انگار، بچه، بی عقل و ... میبینند و شروع به سرزنش آنها میکنند. طلبکار بودن این افراد وقتی آشکار میشود که خلاف توقعشان رفتار شود. شخصی که به گواه اطرافیانش همچون مدیر برنامهها و شرکتهای فیلم برداری سعی در کنترل امور دارد، احتمالا اغلب انگشت اشارهاش به سوی دیگران است و نه سمت خود. از دیدگاه او، این دیگران هستند که باید در راستای دیدگاهها و خواستههای او تغییر کنند.
«تام کروز» و خشم برون داده شده
به اعتقاد اسپیلبرگر، کنترل خشم دو نوع است: کنترل بیرونی خشم که کنترل احساسات خشمگینانه و ممانعت از بروز آنها به سمت اشخاص یا اشیای بیرونی را نشان میدهد و کنترل درونی خشم که به کنترل احساسات خشمگینانهای گفته میشود که متوجه درون شدهاند. افرادی همچون تام کروز که در گروه خشم برون داده شده قرار میگیرند، افرادی هستند که خشم خود را بیان می کنند، این بیان میتواند متوجه اشخاص، اشیا یا محیط باشد. این عصبانیت مستقیماً به طرف بیرون بیان شده و مایه تهدید دیگران، اعمال فیزیکی تخریب اشیا شده یا به زبان آورده میشود؛ بنابراین این قبیل افراد دارای ظرفیتی برای ویژگی بیان رفتار عصبانیت هستند و باید برای کنترل خشم با مهارتهای مدیریت آن آشنا شوند وگرنه همین موضوع برایشان دردسرساز خواهد شد.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
هادی محمدی – شک نکنید داغ ترین هفته مذاکرات هسته ای در وین را در انتظار داریم و هر روز خبرهای ضد و نقیضی از موفقیت یا شکست یا توقف مذاکرات خواهیم شنید همان طور که در 48 ساعت گذشته تعداد زیادی از این نوع خبرها در فضای مجازی و به ویژه توییتر منتشر شد و دیپلمات ها، خبرنگاران و ر سانه های غربی سعی در نزدیک جلوه دادن پایان مذاکرات کردند. با چه هدفی؟ با هدف فشار به تیم ایرانی و افکار عمومی ایران تا هر چه زودتر پای توافقی را امضا کنند که هنوز چند خواسته اصلی ایران را برآورده نکرده است. در وین همه می گویند به پایان راه رسیدیم و حتی اولیانوف روس گفته مذاکرات نهایی هم تقریبا تمام شده است، فرانسوی ها به تفریح می پردازند و دیپلمات انگلیسی هم هشتگ پایان بازی مذاکرات وین را می زند اما همه ما و آن ها خوب می دانیم هنوز چند قدم دیگر باقی مانده و چون قبول کردیم «تا روی همه چیز توافق نشود، روی هیچ توافق نشده»، پس نمی توان گفت به توافق نهایی رسیده ایم. این را سعید خطیب زاده سخنگوی وزارت خارجه ایران و جن ساکی سخنگوی وزارت خارجه آمریکا نیز تکرار کردند. با این حال روز گذشته علی باقری با روسای سه هیئت اروپایی دیدار داشت. حتی روز گذشته که جوزف بورل مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا تلفن را برداشت و از بروکسل به تهران زنگ زد، از حسین امیرعبداللهیان وزیرخارجه کشورمان شنید که تا خطوط قرمز ایران محقق نشود، خبری از توافق و البته سفر او به وین نخواهد بود. روز سه شنبه اوج ناامیدی از نتیجه گفت و گوها بود اما چهارشنبه و پنج شنبه ورق برگشت و به نظر رسید در یکی از موضوعات اختلافی یعنی سه مکان مورد اختلاف ایران و آژانس گشایش هایی صورت گرفته است، این امیدواری زمانی افزایش یافت که خبر سفر رافائل گروسی مدیرکل آژانس بین المللی انرژی اتمی به تهران تایید شد. او دیشب وارد تهران شد و تا ساعاتی دیگر با محمد اسلامی رئیس سازمان انرژی اتمی کشورمان و دیگر مقامات ایران دیدار و گفت و گو خواهد داشت، دیداری که می تواند در بازگشت، به قرائت یک بیانیه در وین بینجامد و ضمن آن، این پرونده نیز بسته شود. اگر این اتفاق بیفتد یک مانع بزرگ از سر راه توافق برداشته خواهد شد اما همچنان دو مانع دیگر باقی است. یکی رفع برخی تحریم های مهم و دیگری دادن تضمین اقتصادی. در مورد اول روز پنج شنبه مشاور امور ایران پمپئو وزیرخارجه دولت ترامپ، در رشته توییتی از لغو برخی تحریم ها علیه افراد و نهادها نام برد که البته چیز عجیبی نبود چون این فهرست کاملا برخلاف برجام بوده و در دوره های قبل نیز بر رفع تحریم از آن ها توافق شده بود. مشکل جای دیگری است و طرف مقابل باید تصمیم مهم خود را در آن مورد بگیرد. درخصوص تضمین هم به نظر می رسد در این هفته داغ، تعیین تکلیف خواهد شد کما این که امیرعبداللهیان در گفت و گویش با بورل، دیگر صحبتی از ادعاهای آژانس نکرد و به جای آن، درباره مصداق خطوط قرمز ایران از دادن تضمین موثر اقتصادی نام برد. دیروز آژانس بینالمللی انرژی اتمی نیز طی گزارشی اعلام کرد ذخایر اورانیوم غنیشده ایران، ۱۵ برابر بیشتر از سقف مجاز برجام است. 11ماه از آغاز مذاکرات وین می گذرد و هشت دور تاکنون برگزار شده، شش دور در دولت قبل و به ریاست عباس عراقچی و دو دور در دولت جدید به ریاست علی باقری. باید این چند روز هم صبر کرد و دید آیا گفت و گوهای سختی که برای احیای برجام با خروج ترامپ از نفس افتاده، بار دیگر احیا خواهد شد یا خیر؟ امیدواریم در پایان هفته داغ وین، جواب این سوال هم داده شود.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
سیدخلیل سجادپور- سارق سابقه داری که یکی از افسران یگان ویژه مشهد را با ضربه چاقو به قتل رسانده بود، عصر روز گذشته با تلاش شبانه روزی کارآگاهان اداره جنایی پلیس آگاهی خراسان رضوی و حمایت های قاطع قضایی در یکی از روستاهای مرزی شهرستان سرخس دستگیر شد و به جرم خود اعتراف کرد.
فرمانده انتظامی خراسان رضوی شب گذشته و دقایقی بعد از اعترافات صریح قاتل 32 ساله به خبرنگار خراسان گفت: ظهر روز ششم اسفند، یکی از شهروندان متوجه حضور فردی مشکوک شد که لابه لای موتورسیکلت های پارک شده در حاشیه جمعه بازار شهید شوشتری پرسه می زد و بر اساس وظیفه شناسی شهروندی، بلافاصله موضوع را به یکی از افسران مستقر در جمعه بازار اطلاع داد. سردار سرتیپ محمد کاظم تقوی افزود: به دنبال دریافت این خبر، بی درنگ ستوان دوم «احسان پای خسته» برای بررسی موضوع وارد عمل شد و در حالی که جوان مظنون به سرقت را نصیحت می کرد او را از درون پارکینگ موتورسیکلت ها بیرون کشید ولی این سارق ناجوانمردانه دست به چاقو برد و دو ضربه به ناحیه کتف و ران این افسر رشید یگان ویژه زد و او را نقش بر زمین کرد.
سکاندار امنیت سرزمین خورشید اضافه کرد: همزمان با فریادهای حافظ اموال مردم، چند تن از نیروهای بسیجی و شهروندان به تعقیب ضارب پرداختند اما او در مسیر فرار به ترک موتورسیکلت پسر نوجوانی پرید که مقابل منزل یکی از دوستانش ایستاده بود و به همراه آن نوجوان موتورسوار تبعه خارجی از محل گریخت. این در حالی بود که هنگام فرار به سمت کوی پنجتن موتورسوار بسیجی را نیز با چاقو تهدید کرد و به اتفاق موتورسوار نوجوان در کوچه پس کوچه های این منطقه از زاویه دید تعقیب کنندگان خارج شد. سردار تقوی با اشاره به شهادت مظلومانه ستوان «پای خسته» در مرکز درمانی خاطرنشان کرد: از سوی دیگر پیکر خون آلود افسر وظیفه شناس یگان ویژه به بیمارستان شهید هاشمی نژاد مشهد منتقل شد اما تلاش های کادر درمانی برای نجات وی به نتیجه نرسید و او بر اثر عوارض ناشی از اصابت ضربه چاقو به ناحیه ران شربت شهادت نوشید و بدین ترتیب جان خود را فدای حفاظت از امنیت و اموال مردم کرد.
رئیس پلیس با تجربه انتظامی خراسان رضوی که خود نیز سال هاست در رده های مختلف انتظامی لباس رزم به تن دارد، در ادامه این ماجرای تلخ تصریح کرد: همزمان با شهادت ستوان «احسان پای خسته» همه عوامل انتظامی بسیج شدند و با دستورات قاطع قضایی عملیات شناسایی و دستگیری متهمان این پرونده را آغاز کردند.
وی با تاکید بر این که چند ساعت بعد از وقوع این جنایت بی رحمانه، عوامل پلیس اطلاعات و امنیت راکب موتورسیکلت و یک فرد مظنون به جنایت را دستگیر کردند و مورد بازجویی قرار دادند گفت: در ادامه تحقیقات مشخص شد راکب موتورسیکلت آشنایی قبلی با جوان ضارب داشته و به همین دلیل نیز او را از محل فراری داده است. این نوجوان تبعه خارجی در بازجویی ها گفت: من سوار بر موتورسیکلت مقابل منزل دوستم ایستاده بودم که آن جوان با التماس از من خواست تا او را از چنگ نیروهای انتظامی نجات بدهم چرا که مدعی بود مزاحم دختری در جمعه بازار شده است و حالا نیروهای انتظامی در تعقیب او هستند به همین دلیل هم در حالی که دوستم به داخل منزل رفته بود، او را از محل فراری دادم که در مسیر فرار پلاک موتورسیکلتم را نیز از پشت سر کند و به من داد تا شناسایی نشویم. من هم پلاک را زیر کاپشنم گذاشتم و او را در ایستگاه اتوبوس شهری بولوار طبرسی 22 پیاده کردم و ...
سردار سرتیپ محمد کاظم تقوی که خود نظارت مستقیمی بر عملیات کارآ گاهان داشت، تصریح کرد: دوست این نوجوان موتورسوار نیز دستگیر شد اما بررسی ها بیانگر آن بود که مظنون به جنایت نقشی در این ماجرا ندارد و تنها به خاطر شباهت چهره مورد شناسایی دوست نوجوان موتورسوار قرار گرفته است به همین دلیل و در حالی که جوان مظنون با صدور قرار قانونی از سوی قاضی دکتر صادق صفری (قاضی ویژه قتل عمد مشهد) آزاد شده بود اما پلیس تکذیب خبر دستگیری ضارب در فضاهای مجازی و خبرگزاری ها را به تاخیر انداخت چرا که همین موضوع یکی از شیوه های تخصصی پلیس برای به دام انداختن مجرم اصلی بود.
مقام ارشد انتظامی خراسان رضوی با تاکید بر این که یکی از بستگان نزدیک ضارب فراری به او پیام داد که پلیس فرد دیگری را دستگیر کرده و او هم به قتل مامور انتظامی اعتراف کرده است، افزود: این درحالی بود که با دستور سرهنگ کارآگاه جواد شفیع زاده (رئیس پلیس آگاهی خراسان رضوی) گروه ویژه ای از کارآگاهان ورزیده با هدایت مستقیم سرهنگ مهدی سلطانیان (رئیس اداره جنایی آگاهی) تحقیقات گسترده ای را به طور شبانه روزی و میدانی آغاز کرده بودند. سرتیپ تقوی ادامه داد: با لو رفتن هویت ضارب و چهره نگاری های پلیسی، مشخص شد که وی از سارقان حرفه ای و سابقه دار است که روز حادثه نیز قصد سرقت موتورسیکلت را داشت بنابراین رصدهای اطلاعاتی با همکاری گروه تخصصی از کارشناسان اداره اطلاعات جنایی و عملیات ویژه پلیس آگاهی ادامه یافت تا این که نتیجه بررسی ها نشان داد ضارب 32 ساله اهل شهرستان سرخس است و اکنون نیز در منزل یکی از بستگانش به سر می برد به همین دلیل دامنه تحقیقات غیرمحسوس کارآگاهان اداره جنایی با دستورات و هماهنگی های شبانه روزی قاضی دکتر صفری به یکی از روستاهای مرزی سرخس کشید و کارآگاهان عصر امروز (روز گذشته) در یک عملیات ضربتی و هماهنگ این سارق سابقه دار را در مخفیگاهش به دام انداختند.
فرمانده حافظان امنیت در خراسان رضوی همچنین با اشاره به اعترافات صریح متهم در پلیس آگاهی اضافه کرد: این جوان 32 ساله که پس از به شهادت رساندن افسر نیروی انتظامی یک دستگاه موتورسیکلت دیگر را نیز از مقابل درمانگاهی در شهرک شهید رجایی سرقت کرده و با آن به سرخس گریخته بود درباره چگونگی وقوع این حادثه تاسف بار گفت: به قصد سرقت در میان موتورسیکلت های پارک شده پرسه می زدم تا موتوری را برای سرقت انتخاب کنم. در همین لحظه ناگهان افسر نیروی انتظامی (شهید پای خسته) دستم را گرفت و در حالی که مرا از داخل پارکینگ بیرون می کشید، در یک لحظه دستش را به کمرش زد که فکر کردم می خواهد دست بند پلیس را بیرون بیاورد که ترسیدم و با چاقو دو ضربه به شانه و پایش زدم!
سردار سرتیپ محمد کاظم تقوی با قدردانی از دستورات قاطعانه و حمایت های قضایی قاضی محمد حسین درودی (دادستان مرکز خراسان رضوی) و قاضی دکتر صادق صفری (قاضی ویژه قتل عمد مشهد) تصریح کرد: بررسی های بیشتر در این باره همچنان ادامه دارد و من از همه عوامل انتظامی و به ویژه افسران ورزیده اداره جنایی آگاهی تقدیر می کنم که به صورت شبانه روزی تلاش کردند تا هنوز خون این شهید سرافراز روی کفش های وی خشک نشده است، ضارب را به پنجه عدالت بسپارند.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.